درود
گمان نکنم کسی چشم براه ناجی موعود نباشد و خردمندانه نیست کسی که روزنه امیدی را انتظار نکشد.
لب بست مسیر حرکت حنجره را
شب پرده کشید روی هر پنجره را
ماییم و هجوم شب پرستان سکوت
تغییر بده خلوت این منظره را
خیلی ها از نظر علمی منکر حضورت هستند، خیلی ها حضور تو را با توجه به علم پزشکی منکرند و خیلی ها تو را وهم و خیال می پندارند.
اما:
همه ادیان، همه نیک روشان و نیک منشان به مصلح ایمان دارند.
ای همدم کوچه های بارانی ما
هم صحبت ایام پریشانی ما
دیریست که چشم و گوشمان آماده ست
شاید برسی شبی به مهمانی ما
شاید حق دارند، آدم تا عاشق نباشد به وصال فکر نمی کند، تا درد نداشته باشد به دوا و تا با مشکلی مواجه نشده باشد به دعا...
شاید دل خرد و خسته را دریابی
دستان امید بسته را دریابی
تا صبح سحر دعا کنم امشب را
شاید دل دلشکسته را دریابی
ناشکیبا چشم براه نشسته ایم و دود آتشی که از دور می بیینم دارد به چشم مسلمانان می رود.
مصلحا ! بیا...
شاد باشیم و به شادمانی دیگران بیندیشیم.
بدرود